New born
oo
به روشنی میدانم بشرِ بشارت ناپذیر، در اندازه دانائی نیست؛ بویژه آنکه زمین در تصرف جن و شبه انسان گرفتار آمده و اجنه که فرزندان خودآ بر زمین اند را توان پیمودن شناخت ممکن نیست و بزرگان و نام آوران ایشان، کمتر از آنند که به درک دانائی و روشنائی نائل آیند؛ زین روی، ناگفتن و نانوشتن بهتر اگر سرگرمی دیگری می یافتم.
گاه اشاره بنام حیوانی و نسبت آن به شبه انسانی، جداً توهینی است به ساحت آن حیوان که چیزی بیشتر و کمتر از آنچه باید، نیست.
شبه انسان یا نسناس؛ یا این جانوران که نه زندگی میکنند و نه حق زندگی بدیگران میدهند و این جایگاه بی همتا در آسمانهائی بیانتها را به جهنمی در حال سوختن و نابود شدن بدل نمیکردند و همگان را فرزندان یک ماده باور داشته که یکی است و یک هرگز دو نشده است.
او بود و آتش را از خود راند و آتش پدر است؛ پدری دلسوز، بخشنده و مهربان که سوختن و ساختن را مبتلا به شده به حبس تن گرفتار آمد.
شاید در شب ششم، شئی تون سر از سجده پانصدهزارساله به سالی پنجاه هزار سال برداشت و بر آنچه ساخته بود، برکت داد؛ هووا به آدم باردار شد و به پیمان جاودانگی مُهر خورد و توبه کرد که با بند واژه گانِ، ت – و – ب -ه امضاء شد که رازها و رمزهای آفرینش را در خود پنهان دارد.
بهشت بود، هوا و فرزندی که از منع شده بود از نزدیک شدن به شجره خبیثه و درخت بد بار رَحِم که بارش فرزند، میوه ممنوعه بود و توبه، شکسته شد ه ب و ت!
- شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۳۳ ق.ظ