Adam`s
او بودآ
اگر بلند شدن نوشتار، آزاری نباشد بر خواننده این نوشته به زبان عامه میتوان گفت:نیستی، اََدَم، بود، گنجی ناشناخته، خواست تا بشناسندش، پس آفرید.
آنچه او، بودِ همیشه بوده، بی سر و بی انجام را از خودآ، جدا میکند در آفریدن و ساختن است.او در یک تجلی و به یک خواسته آفرید.به جرم خواستن، سرپرستی و مالکیت بر آنچه را که آفریده اش،آتش خواهد ساخت؛ از خویش برداشت و به اَدَمِ خویش بازگشت و تو را به جانشینی برگزید تا اَدَم شوی؛ بدون یاد، بدون گذشته و در امنیت کامل از آینده .
دشوار است فهم آرام برای نسناسِ لقمه درشت قاپ؛ وقتی بتو گفتند دوستت را سر سفره بشناس!در حیرتی تلخ آزار دهنده، از نادانی شبه انسانهای کنونی بر زمین و تلاشی که برای ماندن در نادانی میکنند و سربلندی ای که بنادانی می کنند!
با
چشم هوش نگاه کنید، یکی از صفت های خورشید
تون است؛ که اشاره دارد به آفرینش نخست،آتش
بر آمده از انفجار بزرگ، آتشی که ازدم
انفجار تا همیشه، در حال پیشروی در خلاء
است؛ مون، ماه.
هرگز پایانی بر انفجار بزرگ نوشته نشده است و اگر،انفجار بزرگ را آفرینشِ بودآ، باور کنیم؛آن آفریده ای در حال بزرگتر شدن است و دانائی اش یک دانش سیستماتیک بوده؛میـتوان آن را کامپیوتری بی سر و ته بشمار آورد و برای ما مهم آگاهی و شناخت بر چگونگی، چیستی و چرائی آفرینش است که اگر دانش در ثریا باشد؛ مردانی از خاک ایرانزمین به آن دست خواهند یافت.
در نوشتاری دیگر
فرمان بودآ، آفریننده بزرگ و بی ادعا به
خودآ، آفریده ای که در سجده ای پانصد ساله
به روز پنجاه هزار سال، لجن بسیار گندیده
و بد بو را ساخت از درهم تنیدن، آتش و خاک
و آب و باد، چهار فریسته و زیاد کننده که
در ایران کهن به ایزد از ایشان یاد شده
است.
- يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۰۴ ب.ظ